(یکشنبه 10/3/1383)
_ ببین خیلی وبلاگ توپی داری!
_ مرسی، تو هم خیلی چیز توپی هستی!

(جمعه 8/3/1383)
_ آقای رییس، با توجه به برآورد من، این کار
امروز نمی تونه انجام بشه، بهتره فردا صبح
عازم این ماموریت بشیم.
_ همینطوره، پس همین الان برین انجامش بدین!

حال می کنم با این رییسای چیزفهم...

(یکشنبه 3/3/1383) زیارت
رضـا جـان، پـس قـربانت، مـن شماره حسابمو توی
یه تیـکه کاغـذ نوشـتـم، چسـبـوندم پـشـت قفـل،
بستم به ضریحت!
ایشــالا پـولـه رو کــه بـریـزی بـه حـسـابـم، دیگـه
کـار و بار منـم ردیف مـیشه و خلاصه آره دیگـه...

می گم... هوای خودتم دارم، تو فکر اونش نباش!

(چهارشنبه 30/2/1383)
_ این صدای اندیه؟!
_ آره، اندی و کورس.
_ با هم؟!!!
_ آره خوب.
_ وای خدا باور نمی کنم! ای خدا...! بعد
از سالها، اندی و کورس، ای خدا...! مگه میشه؟!
_ تو رو قرآن خودشو کف نکن، اتفاق خاصی نیفتاده که...
_ نه، تو میدونی یعنی چی؟! اندی و کورس، ای خدا... ،
بعد از سالها... خدااااا... خدااااا... خداااااااااااا...

یکی بپره یه آب و قند بیاره بابا، این از دست رفت...

(دوشنبه 28/2/1383)
_ آقای مدیرعامل، حقوق منو دو برابر کنین، همین امروز!
_ بخاطر این حرف زشتت، سی درصد از حقوقت کم می کنم، همین امروز!
_ نه تو رو قرآن، من زن و بچه دارم!...
_ باشه، پس فقط پونزده درصد کم می کنم!

خدا عمرش بده، داشتم بدبخت می شدم!

(جمعه 25/2/1383)
_ من با اینکه استقلالیم، ولی طرفدار لیورپولم!
_ چه ربطی داره آخه؟
_ خنگ خدا آخه رنگ پیرهن تیم لیورپول قرمزه دیگه!
تو رو خدا این جالب نیست؟
_ چرا هست، اتفاقا من شک ندارم که این موضوع برای
اهالی لیورپولم خیلی جالبه!
_ خوشم میاد که فوتبالو می فهمی!

(چهارشنبه 23/2/1383)
_ دماغمو که عمل کردم، عین وزغ شدم، می بینی؟!...
_ آره خوب عزیزم، من که گفته بودم کلی خوشگلتر می شی که!

(دوشنبه 21/2/1383)
_ من نمی دونم چرا هی یادم میره که بهت بدهکارم؟!
_ همینو بگو!... یعنی... یعنی قابلی نداره بابا، این حرفا چیه؟!

(یکشنبه 20/2/1383)
_ امشب می خوام از مسیر میونبر ببرمت. عجله که نداری؟!

(جمعه 18/2/1383)
_ عزیزم، می خوام عشق پاکمو بهت ابراز کنم.
_ باشه عزیزم، ولی قبلش به نظر من اون شلوارتو پات کن!

(سه شنبه 15/2/1383)
_ ایــن حرفها چیه کـه آخه در مــورد شمـــا مــی زنن؟
شمــا به نظر من نه تنها الاغ نیستین، نه تنها بی شعور
نیستین، نه تنها بزمجه نیستین و نه تنها دوزاری نیستین،
بلکه پرچمدار علم و دانشین!!! من از شما دفاع می کنم،
شک نکنین!
_ ممنونم بخاطر حمایتت!

(دوشنبه 14/2/1383)
_آقا ببخشید، آپاراتی این دور و برا هست؟
_ آپــاراتی؟... چـه جور شـرکتیه؟!
_ شرکت نیست که قربونت برم ...
_ آهـا فــــمیدم، یه آپاراتی ته کوچه س،
یــه دونــه تیـــــارتم ســــر کــوچه س!...
اما به نظر من اول پنچری ماشینتو بگیر،
بعد برو دنبال این قرتی بازیا!

(یکشنبه 13/2/1383)
_ یقه ی بلوزت که همیشه بازه، دکمه بالایی روپوشتم که
همیشه باز می کنی، می شه بپرسم هدفت چیه؟
_ ببینم، تو مثل اینکه به جذب توریست هیچ اعتقادی نداری ها...!