(دوشنبه 4/دي ماه/1384)
_ خيلي خوشحالم. توي پوستم عروسيه!
_ فكر كنم منظورت اينه كه توي پوستت نمي گنجي.
چون توي اينجور مواقـع عزيزم عروسـي توي محل
ديگه اي برقراره!

(یکشنبه 3/دی ماه/1384) نیازمندی
به یک مدیر با سابقه ی کار بالا، با تسلط کامل به زبان های
انگلیسی، فرانسه، آلمانی و آشنا به نرم افزارهای کامپیوتری
جهت کار در ساندویچی نیازمندیم!

(شنبه 2/دي ماه/1384) کانال به کانال تا صبح...
_ ببین، نمی دونم چرا هیچ جوری نمی تونم قبول کنم که نصف شبا
صرفا کانال CNN رو نگاه می کنی!

(سه شنبه 29/آذرماه/1384)
_ این کتاب بهت کمک می کنه تا اسیر روزمرگی نشی.
_ بابا سربه سرمون نذار بزار سگ دومونو بزنیم دنبال یه لقمه نون !

(شنبه 26/آذرماه/1384) الو...
دختر: خیلی دوست دارم از نزدیک ببینمت.
پسر: خیلی دوست دارم از نزدیک نزدیک نزدیک ببینمت!

(سه شنبه 22/آذرماه/1384) مرسي كه زنگ زدي
_ ببينم، دلت واسم تنگ شد، در ضمن شنيدي ماشين خريدم؟ يا اينكه
تا شنيدي ماشين خريدم، دلت واسم تنگ شد؟

(چهارشنبه 16/آذرماه/1384) وبلاگ خوبي داري!
پست: امروز احساس مي كنم كه حال هيش كيو ندارم. حتي دوست پسرمو!
كامنت: خيلي پرمحتوا بود. به منهم سر بزن!

(دوشنبه 14/آذر ماه/1384) امان از تو يا گوگل؟
ببين، خوش اومدي به وبلاگ من. از هر لينكي كه بياي، قدمت روي چشم.
من فقط موندم كه شورت عمه جون رو واسه چي سرچ كرده بودي؟! كه بعدش چي بشه؟!

(پنج شنبه 10/آذرماه/1384) مرد شرقي...
خوب، زنم كه ديگه گرفتم. حالا ديگه وقتشه
كه يواش يواش دختر بازي رو شروع كنم!
...
_چطوري خوشگله؟!