(دوشنبه 4/شهریور/1387)
بسی رنج بردم در این سال سی، تا فهمیدم عاشقانه ترین
جمله ای که پس از مدتها دوری می تونی تقدیمش کنی
اینه که:

"به به عزیزم چقدر لاغر شدی!"

(چهارشنبه 30/مرداد/1387) Power Point
_ خوب بچه ها، این تصویر چیه؟
_ استاد، سقف بیرونی مخزنه؟
_ نه.
_ سقف ثابت و متحرک مخزنه؟
_ نه.
_ دیواره ی دو جداره ی مخزنه؟
_ نه.
_ پس چیه استاد؟
_ هیچی، این منظره ی جالبیه!

(5شنبه 24/مرداد/1387)
_ الو... ببین سریعا خودتو برسون بیمارستان خانومت
رو دارن می برن آی سی یو...
_ باشه باشه، 10 دقیقه ی دیگه بازی اس اس آث میلان
با ابومسلم تموم می شه میام!

(جمعه 18/مرداد/1387) حساب جاری، حساب پس انداز
_ مامان! تندمه!
_ اگه حسابت جاریه وایسا تا من بطری رو از کیفم درآرم!
اما اگه حساب پس اندازه باید تحمل کنی تا مامان یه توالت عمومی پیدا کنه!

(جمعه 11/مرداد/1387) فلسفه
فلسفه ی اینکه دو تا آقا که همزمان و بصورت موازی تصمیم می گیرن
گشتی توی سایت یوتیوب بزنن، بعد از یک ربع، حتما صفحات مشترکی
رو باز کردن ...
آهان فهمیدم چیه!