(چهارشنبه 27/آذر/1387) Right now!

_الو سلام. چطوری تو؟ کجایی؟ چیکارا می کنی؟
_ سلام، خوبم. توی توالتم، دارم خودمو می شورم!

(یکشنبه 17/آذر/1387) اعتراض

_ گارسن! یه لحظه بیا اینجا ببینم!
_ چیزی شده قربان؟
_ بله. من چی سفارش داده بودم؟
_ کافه گلاسه قربان.
_ خوب، این چیه الان؟
_ خوب، کافه گلاسه.
_ اِ...! کافه گلاسه س؟! می گم... چیزه پس... چه کافه
گلاسه ی خوشمزه ایه! دستت درد نکنه، دستت درد نکنه !

(پنجشنبه 14/آذر/1387) در حال جمع کردن ساک آقا...

_ وای چقدر بده که ماموریتای شرکت شما هر سال توی تایلند و
آنتالیا و اوکراین برگزار می شه و من نمی تونم بیام!
_ آره عزیزم خیلی بده، می بینی؟! فراموشش کن، حالا این دفعه
چی دوست داری واست بیارم از اونجا؟