(پنجشنبه 26/4/1382) من؟
_ خيلي خاله زنکي!
_ من خاله زنکم؟ خيلي ناراحت شدم از اين حرفت
اون روزم که بهم گفتي چقدر بلند بلند مي خندي
يادم نرفته! بعدشم سارا اينا که رفته بودن خونه ي
ساناز اينا، علي برگشته بوده به شوهر ساناز گفته بوده
که وقتي من و تو رفته بوديم پيش اونا از...
_ فراموشش کن! من خاله زنکم!

0 comments: