(جمعه 9/8/1382)
_ الو سلام، ببخشيد با آزيتا خانم کار داشتم.
_ شما؟
_ من برادرشون هستم!
_ مرد حسابي من باباشم! تو چه جوري برادرش شدي؟
_ چيزه...تته...پته... منزله مگه اونجا؟... محل کار بود که...
چيز کن... من خوب برادر دينيشم ديگه!

يه باباي ديني اي من از تو درآرم...!

0 comments: