(چهارشنبه 17/آبان ماه/1385)
_ یه بوس به بابایی میدی؟
_ نه!
_ ا... چرا بابا جون، واسه ی چی آخه؟
_ آخه بوسای بد و محکم می کنی!
_ آخی... عزیز دلم، قول می دم دیگه آروم بوست کنم، باشه؟
_ خودمو نمی گم که ... اون خانومه رو می گم که دیروز که منو
توی پــارک سـوار سرسره کــردی، بردیش پشـت درختا، هی
می بو سیدیش! بابا خودمونیم هـا، کم مونده بود همونجا...!

0 comments: