(یکشنبه 10/آذر/1387)
_ بهش گفتم: مرتیکه ی دوزاری الدنگ بی شعور عوضی ، چشم!
_ جدی اینجوری بهش گفتی؟! بابا دمت گرم!
_ آره بابا مگه می ترسم ازش؟ البته اون تیکه ی "مرتیکه ی دوزاری
الدنگ بی شعور عوضی" رو توی دلم گفتم!

9 comments:

Anonymous said...

سلام
فقط می توم بگم که محشر می نویسی
خیلی وقته که وبلاگت رو می خونم و بار اوله که کامنت میزارم
همیشه از عمق نگرشت خوشم اومده طنزهایی که یه دنیا حرف توش هست
امیدوارم هر جا هستی موفق باشی

" یاردبستانی"

Anonymous said...

گفتم تو از این جراتا نداری!!
:دی

Anonymous said...

بابا تو دیگه کی هستی .الان تقریبا ظهره،بیشتر از پنجاه درصد احتمال داره که تو یکی از بزرگترین کشفیات امروزم باشی

Anonymous said...

دقیقا مثل الان من که دارم به این پسره ک******************* فحش می دم

Diis.ignotis said...

محشر می نویسی این چن تا پست آخرت که خوندم رسمن پخش بودم

Anonymous said...

از دیالوگ های یومیه دو تا بی خایه

Anonymous said...

به راستي كه از بندگان خاصه ي مايي

Anonymous said...

تو بی نظیری پسر... شایدم دختر؟ خوب اگه بی نظیری که معلومه دختری؟ امااگه پسری چطور بی نظیری؟

Anonymous said...

:))