(پنجشنبه 1/8/1382) دست و پا شکسته عربي رو مي فهمم!
# انا انزلنا ضربت شديده، بالوسايل الفلزيه، علي فرق الداماد،
في المراسم التقاضا، وقلمن الساقهو و انقطع نخاعهو و هو
لا يسمع چيزي، بدليل الواحد الکشيده و ان ذلک الکشيده شديدا ! #
فکر کنم مي خواسته بگه دوستم داره!
بايد هر چه زودتر مراسم خواستگاري رو رديف کنم.
مامان! مي خوامش! هر چه سريعتر!...
at
Thursday, October 23, 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
Post a Comment